English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5791 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
novation U تبدیل تعهد یا مدیون
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
werewolves U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werewolf U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werwolf U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
packet U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packets U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr U و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
blockade currency U پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
digitize U تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
implied assumpist U تعهد ضمنی
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
nemo potest esse simul actor et judex U هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
petitioning creditor U بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
transmutation U تبدیل
reforming U تبدیل
toggles U تبدیل
reduction U تبدیل
reductions U تبدیل
toggle U تبدیل
conversions U تبدیل
interconversion U تبدیل
conversion U تبدیل
converter U تبدیل گر
cinversion U تبدیل
translation U تبدیل
code conversion U تبدیل کد
commutation U تبدیل
connector U تبدیل
converts U تبدیل
converting U تبدیل
converted U تبدیل
convert U تبدیل
transforms U تبدیل
permutations U تبدیل
transform U تبدیل
permutation U تبدیل
reduce U تبدیل
reduces U تبدیل
changing U تبدیل
reducing U تبدیل
move U تبدیل
modification U تبدیل
transformed U تبدیل
shift U تبدیل
alteration U تبدیل
transforming U تبدیل
transformation U تبدیل
adapter U تبدیل
change U تبدیل
panification U تبدیل
changed U تبدیل
reducer U تبدیل
changes U تبدیل
convert U تبدیل کردن
transfiguration U تبدیل صورت
transformation of energy U تبدیل انرژی
converts U تبدیل کردن
interpretative U تبدیل میکند
transformation function U تابع تبدیل
transformation curve U منحنی تبدیل
transformation of coordinates U تبدیل مختصات
commuted U تبدیل کردن
converted U تبدیل کردن
prtrifaction U تبدیل به سنگ
converting U تبدیل کردن
commutes U تبدیل کردن
commute U تبدیل کردن
transformation ratio U نسبت تبدیل
transformer U تبدیل کننده
vitrification U تبدیل به شیشه
acidifier U تبدیل به اسیدکننده
commuting U تبدیل کردن
interconvertible U قابل تبدیل
interconversion U تبدیل متقاطع
current transformation U تبدیل جریان
data conversion U تبدیل داده ها
incommutably U تبدیل ناپذیر
decimalize U تبدیل به اعشارکردن
incommutability U تبدیل ناپذیری
demodulator U تبدیل میکند
parallel conversion U تبدیل موازی
direct reading galvanometer U گالوانومتر بی تبدیل
direct conversion U تبدیل مستقیم
double conversion U تبدیل دوگانه
upturn U تبدیل به احسن
lactation U تبدیل به شیر
nuclear transformation U تبدیل هستهای
transition section U مقطع تبدیل
transition temperature U دمای تبدیل
transmutable U قابل تبدیل
transmutative U قابل تبدیل
transmutative U تبدیل شدنی
transrorm U تبدیل کردن
process conversion U تبدیل فرایند
convertibility U قابلیت تبدیل
two way wiring U اتصال تبدیل
convertor U تبدیل کننده
power converter station U پست تبدیل
platiforming U تبدیل با پلاتین
convertor U الت تبدیل
phase transition U تبدیل فاز
hedging U تبدیل پوششی
catforming U تبدیل با کاتالیزور
silicification U تبدیل بسنگ
vaporization U تبدیل به بخار
liquefaction U تبدیل به مایع
transformers U تبدیل کننده
scorify U تبدیل به کف کردن
transformation U تبدیل صورت
bituminize U تبدیل بقیرکردن
silicification U تبدیل به درکوهی
similarity transformation U تبدیل مشابهتی
solidification U تبدیل به جامد
catalytic reforming U تبدیل کاتالیزوری
transformed U تبدیل کردن
transmutation U تبدیل هستهای
transmutation U تبدیل عناصر
calcination U تبدیل باهک
calcification U تبدیل به اهک
c.r. U تبدیل کاتالیزوری
transform U تبدیل کردن
multi way switch U کلید تبدیل
salification U تبدیل به نمک
saccharification U تبدیل به قند
rotary converter U تبدیل گر گردان
animalization U تبدیل به حیوان
reducer U تبدیل کننده
basify U تبدیل به قلیاکردن
reduction coefficient U ضریب تبدیل
approach transition U تبدیل ورودی
media conversion U تبدیل رسانه ها
evaporate U تبدیل به بخارکردن
reductions U اختصار تبدیل
actification U تبدیل به سرکه
money exchange U تبدیل پول
monarchize U تبدیل به سلطنت
aggravation U تبدیل به بدتر
evaporating U تبدیل به بخارکردن
reduction U اختصار تبدیل
evaporates U تبدیل به بخارکردن
evaporated U تبدیل به بخارکردن
reductional U تبدیل کاهش
conversion price U قیمت تبدیل
conversion price U بهای تبدیل
conversion of shares U تبدیل سهام
conversion of data U تبدیل عناصر
conversion factor U ضریب تبدیل
conversion efficiency U بازده تبدیل
conversion cost U هزینه تبدیل
conversion rate U نرخ تبدیل
transmute U تبدیل کردن
conversion table U جدول تبدیل
transmuting U تبدیل کردن
transmutes U تبدیل کردن
toggle key U کلید تبدیل
converter U الت تبدیل
transmuted U تبدیل کردن
converter U تبدیل کننده
internal conversion U تبدیل درونی
internal conversion U تبدیل باطنی
cineration U تبدیل بخاکستر
lamp bulb adapter U تبدیل لامپ
changer U تبدیل میکند
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com